Friday, February 18, 2022
وقت آن نرسیده که برای نجات میهنمان برخیزیم؟
ر عاقلی حتی اگر شم سیاسی هم نداشته باشد با نگاه به حال و روز وخیم ایران در مییابد که حکومت در آستانه فروپاشی است، پس چرا حکام ایران به این قائله خاتمه نمیدهند؟
وقتی این نظام بر مبنای آرمانهای ایدئولوژیکی شبه اسلامی شکل گرفت از همان ابتدا با گرایش به سمت اردوگاه چپ (ضد امپریالیستهایی چون چین، کره شمالی، کوبا، شوروی سابق و بلوک شرق اروپا پیش از فروپاشی) سعی نمود با ساختن یک دشمن و لولوی غربی، مردم را آنگونه که میخواهد پرورش دهد!
چهل سال با هزینه کردن صدها میلیارد دلار پول و برجا گذاشتن تلفات سنگین در جنگهای مختلف بر طبل این استکبارستیزی پوچ کوبیدند. جوانان بسیاری را در این راه به کشتن دادند و داغها بر سینه والدینی گذاشتند که با اعتماد به آن شعارها گمان داشتند و برخی هنوز گمان دارند که راه رفته درست بوده!
چهل سال ملت ایران را بخاطر آن آرمانها اسیر فقر و گرانی و تحریمها کردند، چهل سال است بنام غرب ستیزی و مبارزه با آمریکا بعنوان دشمن شماره یک ایران، منابع کشور را در حلقوم سیری ناپذیر روسها و چینیها ریختند و باقیمانده را توسط فرزندان و یاران عیاششان به قلمروی ملکه الیزابت منتقل کردند. در این چهل سال ساختار نظام به گونهای شکل گرفته که شمایل چپ گونه دارد و ترک اردوگاه چپها به این آسانیها ممکن نیست!
آنان هویت و ماهیت شان را از این شعارها میگیرند و اگر قرار باشد دست از ستیز بیحاصل با غرب بردارند، چه کسی میخواهد با به راه انداختن ترس در منطقه سبب فروش سلاحها و خدمات مستشاری پر سود شود؟
از سوی دیگر رژیم میداند تنها پایگاهی که میان بخش کوچکی از مردم دارد بخاطر حفظ همین ماهیت است و اگر آنان هم روزی بفهمند همه اینها یک بازی پوچ و عبث بوده بطور حتم به مقتدایشان حملهور میشوند! بخشی از این افراد که اتفاقا از فقیرترین مردم ایرانند در حاشیه شهرها، روستاهای دور افتاده و شهرستانها ساکن هستند. مردمی که از اتفاقات جهان دور نگه داشته شدند و به جز یک رادیو و یا تلوزیون کهنه، رسانه دیگری ندارند.
این مردم ساده و نگونبخت ممکن است ماهها در خانههایشان گوشت و برنج پیدا نشود. روغن و رب را قاشقی از مغازهها خریداری میکنند چرا که توان خرید یک حلب و قوطی را ندارند. حتی گوشی اندروید نیز ندارند و اگر داشته باشند قدرت خرید اینترنت را ندارند و کار با اینترنت را بلد نیستند.
از این قشر میلیونها نفر در حاشیه همین شهرهای ما ساکن هستند. مردمی که به ناچار ذهنشان را در اختیار صداوسیما سپردند و رژیم نیز هنرمندانه از این فرصت بهره میگیرد. آنان تامین کننده پیاده نظام رژیم هستند.
حال تصور کنید رهبری نظام پشت تریبون از توافق و ملاقاتش با ترامپ , بایدن و سخن بگوید! ترامپی که به گفته همین رهبر، دولتش تا امروز مسئول ریخته شدن خون فرزندان این گروه از مردم بوده است. اینگونه شد که رژیم در شرایطی بشدت بغرنج اسیر شده است. نه اربابان بلوک چپ اجازه مذاکره منتهی به صلح با آمریکا را میدهند و نه خودشان بصورت علنی جرأت آن را دارند که اعلام نمایند حاضر به پذیرش شروط آمریکا هستند!
به همین خاطر است که از یکسو دستگاه رهبری، پنهانی ظریف را مامور مذاکره کرد و از طرف دیگر آتش به اختیارها با حمله به وی میگویند مذاکره با آمریکا خط قرمز ماست! نظامی سر درگم که سیاست خارجی واحدی ندارد و به محض انجام یک حرکت از سوی ظریف، هر ننه قمری از فرماندهان سپاه تا فلان نماینده مجلس بخود اجازه میدهد اظهار نظر کند.
نظامی با چندین وزیر امورخارجه!
در یک کلام؛ نظام امروز در همان چاه ژرفی افتاده که خودش کنده و راه خلاصی نیست. اگر این موانع وجود نداشتند آنان برای نجات خویش حاضر بودند با خود شیطان نیز عهدنامه رسمی ببندند. باید ببنیم آیا مکر آخوندی قدرت تراشیدن فتوای نجات بخش دیگری در این شرایط را دارد یا خیر؟ به ظاهر که راهها همه بن بست هستند. اما یک راهکار مناسب برای نجات ایران وجود دارد و آن این است که مردم ما بجای انتظار کشیدن و چشم به راه تقدیر نشستن برخیزند و تا دیرتر نشده به فکر نجات کشورشان باشند.
علیرغم همه تحلیلها صادقانه خدمتتان عرض میکنم با وجود هزاران هزار آتش به اختیار که گمان دارند از پس مقابله با آمریکا بر میآیند، بروز فاجعهای چون جنگ غیر محتمل نیست. آیا وقت آن نرسیده که برای نجات میهنمان برخیزیم؟
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment