Sunday, December 5, 2021

 





کار با طعم خشونت؛ گفتگو با پروین خدر ویسی، سوگل قائمی و سیامک قاسمی/ آذر طاهرآبادی

ماهنامه خط صلح – هنگامی که بحث از خشونت به میان می‌آید، ذهن‌ها ناخودآگاه به سوی تصویرسازی از مشت و لگدهایی می‌رود که حواله‌ی سر و صورت افراد می‌شود؛ غافل از این‌که خشونت همیشه برخورد فیزیکی نیست.

بر اساس آن‌چه از تعریف خشونت از دهه‌ی هفتاد میلادی برداشت می‌شود، نمی‌توان تنها به اعمال این گونه رفتارها خشونت گفت و خشونت ابعاد بسیار گسترده‌تری را زیرمجموعه‌ی خود می‌آورد.

در همان دهه‌ی هفتاد میلادی بود که مبحث خشونت علیه زنان به اصطلاحی تخصصی مبدل شد و طبق تعریف مجمع عمومی سازمان ملل، این عمل این‌گونه تعریف شد: «هرگونه عمل خشونت‌آمیز بر پایه‌ی جنسیت که بتواند منجر بـه آسیب بدنی، جنسی، عاطفی یا روانی زنان شود، خشونت علیه زنان گفته می‌شود».

خشونت علیه زنان در خانه و خانواده، در خیابان یا سایر فضاهای عمومی و در محل کار اتفاق می‌افتد. یکی از انواع نابرابری‌هایی که زنان به‌ طور روزمره تجربه می‌کنند، همین مورد اخیر است؛ یعنی خشونت در محل کار. مشکلات اقتصادی‌، نابرابری در فرصت‌های شغلی، ممانعت در پیشرفت و خشونت‌های جنسی و جنسیتی از انواع خشونت در محل کار زنان است؛ به علاوه‌ی آن‌که خشونت‌های انفعالی نظیر بدگویی، تهمت‌زدن، تحقیر و زیر‌آب‌زدن‌ها نیز از مصادیق خشونت است که هم شامل مردان و هم زنان در همه‌ی سطوح کاری می‌شود.

اما نابرابری‌های جنسیتی، دستمزد نابرابر و تبعیض مدیریتی، ممانعت از پیشرفت در محل کار و خشونت‌های عاطفی علیه زنان که باعث ایجاد روابط عاطفی و جنسی بدون تعهد می‌شود، با اختلاف بسیار بالایی از سوی همکاران مرد علیه زنان اعمال می‌شود و در این بین فاکتور مهم نقش قدرت است.

محیط‌‌های کاری بر حسب دولتی یا خصوصی‌بودن و میزان گستردگی و اعتبار آن‌ها تفاوت دارند. معمولاً هرچه محل کار از ساختار و سازمان‌دهی کوچک‌تری برخوردار باشد، از اعتبار کم‌تری برخوردار است یا کم‌تر تحت نظارت از بیرون قرار دارند. میزان خشونت در آن‌ها علنی‌تر، شدیدتر و گسترده‌تر است.

برای بررسی ابعاد این موضوع من زنانی را انتخاب کردم که در حوزه‌ی رسانه و از فعالان اجتماعی بودند؛ زنانی که خود در صف اول آگاهی‌بخشی قرار دارند و به نوعی بیش‌تر از آزارهای جنسیتی رنج کشیده‌اند.

 آزاده م که در یکی از خبرگزاری‌های وابسته به دولت کار می‌کند، می‌گوید: «یکی از مشکلاتی که زنان شاغل در رسانه‌هایی هم‌چون محل کار من دارند، «دست‌کم گرفته‌شدن» و «جدی گرفته‌نشدن»، به خصوص در محیط‌های کاری‌ای است که تعداد همکاران مرد بیش‌تر است».

در این محیط‌ها بیان جملات آزار‌دهنده از زبان مردان به یک فرهنگ تبدیل شده؛ به طوری که به راحتی جملاتی همانند «از زن کم‌ترم اگر فلان کار را نکنم» یا «تو را چه به این کارها!» و جملات آزار‌دهنده‌ی فراوانی که هر زنی در روز ممکن است چندین بار شنیدن آن را تجربه کند و بر روح و روانش زخمی ماندگار بزند و اعتماد به نفسش را از دست بدهد.

او هم‌چنین نگاه جنسیت‌زده را فراتر از این حرف‌ها می‌داند و از تعرض‌ها در محیط کارش گلایه می‌کند و می‌افزاید: «متأسفانه هستند مدیرانی که اگر به خواسته‌ها و تمایلاتشان پاسخی ندهی، تو را از ادامه‌ی کار ‌‌ــ‌هرچقدر هم که در بخش و حرفه‌ی خودت مهارت داشته باشی و حرفه‌ای باشی‌ــ باز بدارند».

او که مدتی را در سمت سردبیری یک خبرگزاری شناخته‌شده کار کرده، هم‌اکنون همانند یک فرد مبتدی مجبور است به عنوان دستیار یک تایپیست در این خبرگزاری کار کند، چراکه مدیر ارشدش او را از ادامه‌ی کار به دلیل عدم پاسخ به درخواست جنسی‌ای که داشته، باز داشته.

No comments:

Post a Comment